-
خانه
-
بایگانی نوشتهها
بایگانی نوشتهها
خلق به چه گفته می شود و اختلالات خلقی چیست؟ شاید برایتان پیش آمده که یک روز صبح که از خواب بیدار شوید و حال و حوصله انجام هیچ کاری را نداشته باشیدو این مسئله تا چند ساعت و یا حتی چندین روز هم طول بکشد. یعنی حوصله ندارید یا به اصطلاح خلق تان پایین است و شما علت آن را نمی دانید. در واقع خلق به تون هیجانی درونی گفته می شود که روی رفتار ما تاثیر می گذارد و ممکن است ساعتها یا روزها ادامه داشته باشد، بر خلاف احساس که ممکن است فقط چند دقیقه طول بکشد. احساسات، مانند غم یا شادی معمولا به علت خاصی بر می گردند.
در دنیای شلوغ امروزی ، ذهن ما مدام از موضوعی به موضوعات دیگر میرود . اگر ذهن شما هم یکسره از این شاخه به آن شاخه میپره ، یا اگر توجهتان بیشتر درگیر خاطرات و وقایع گذشته است و یا نگران اتفاقاتی هستید که ممکنه در آینده بیفته ، همینطور اگر روی کاری که در حال انجامش هستید، تمرکز لازم را ندارید یا افکار و احساساتتان پراکنده میشوند و باعث میشوند شما احساس استرس، مورد تهدید واقع شدن و گاهی اضطراب شدید کنید، چاره حل مشکلتان تمرین ذهن آگاهی است.
رفتاردرمانی دیالکتیکی یک رویکرد درمانی شناختی- رفتاری است که مبنای این رویکرد که آن را با عنوان نظریه زیستی – اجتماعی میشناسیم: :«برخی از افراد مستعد آن هستند که در بعضی از موقعیتهایی که بیشتر در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه یافت میشوند، به شیوهای شدید و نامعمول واکنش نشان دهند و مدت زمان بیشتری طول میکشد تا به سطح نرمال هیجانی شان باز گردد.»
بخشی از ذهن که مسئولیت همه کارهای بدون فکر شما را دارد، ناخودآگاه نامیده میشود. بعنوان مثال، همین اکنون که این متن را میخوانید قلب شما، کنترل دمای بدن شما، تنفس شما و هزاران بخش دیگر، بصورت اتوماتیک انجام میگردد و شما هیچ فکری درباره آنها نمیکنید. اما بمحض اینکه این موارد را خواندید، تنفس شما بصورت خودآگاه شده است و بصورت ارادی تنفس میکنید. همچنین، پس از اندکی،مجددا ضمیر ناخودآگاه کنترل تنفس شما را به عهده خواهد گرفت .یکی از مثالهایی که چگونه میتوانید از شناخت این دو بخش در زندگی خود بهره ببرید، کنترل احساسات است.ضمیر ناخودآگاه خاطرات و باورهای شما را نیز در خود ذخیره میکند. از آنجاییکه احساسات توسط بخش ناخودآگاه مغز شروع و کنترل میشوند، غیر ممکن است که بتوانید آنها را متوقف کنید. اما دانستن اینکه، ضمیر خودآگاه است که فکر ها را (که دلیل اصلی آغاز احساسات هستند) در ذهن شما پدید می آورد، باعث میشود که شما با کنترل و تحت نظر داشتن فکرها و تفسیرهای درونیتان، بتوانید احساسات را کنترل کنید.
ممکنه در طول روز به دلایل مختلفی تمرکز خودمون رو از دست بدیم. یا اصلا جزو افرادی باشیم که تمرکز پایینی دارند.
هرگاه در زندگی برای رسیدن به هدفی برنامهریزی کنید، قطعا با مشکلات و سختیهایی روبهرو خواهید شد. این مشکلات و سختیها باعث میشوند انگیزهی خود را از دست بدهید و با سر وارد رکود و رخوت شوید. در این شرایط، غلبه بر مشکلات و تلاش برای خروج از بی حوصلگی کمک میکند تا به موفقیت بلندمدت خود دست پیدا کنید. وقتی بفهمید که میتوان در روزهای بد و سخت به خود انگیزه داد، درخواهید یافت که در آینده با مشکلات سختتر چطور باید دست و پنجه نرم کنید.
هر آدمی در دورهای از زندگی دچار رکود میشود. درک علت از دست دادن انگیزه و اقدام برای رهایی هرچه سریعتر از شر این رکود، کمک میکند تا به موفقیتهای بزرگی که در انتظار شما هستند، دست پیدا کنید.
اغلب آدمها برای دوری از احساس شکست، تغییرات بزرگی در زندگی خود میدهند. اما برای مقابله با شکست باید از روشهای صحیح استفاده کرد.چرا مقابله صحیح با شکست مهم است؟
دانش کنار آمدن با مشکلات یا پشت سر گذاشتن ناکامیها به روش صحیح، میتواند به شما کمک کند زودتر و بهتر گذشته را پشت سر بگذارید. در راستای این مهم ، به بررسی روشهای صحیح برای مقابله با شکست رامی پردازیم.
آیا احساس ارزشمندی می کنید؟
چقدر برای خودتان ارزش قائلید؟
آیا به خودتان احترام می گذارید؟
سلامت فیزیکی و عاطفی و بهداشت روانی افراد در جامعه در گرو سلامت روابط زناشویی و تداوم و بقای ازدواج می باشد. رضایت یک فرد از زندگی زناشوئی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود. رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده ودر نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد. بنابراین با توجه به اهمیتی که روان شناسان، جامعه شناسان و حتی همه مذاهب به خانواده و ارتباط زناشویی می دهند و اینکه تشکیل خانواده جایگاهی برای نارضایتی نیست، این سوال به ذهن می رسد که: چرا زوجین دچار نارضایتی می شوند؟ چه علل و عواملی می تواند بر رضایت مندی آن تأثیر گذارد؟ آیا شیوه های دلبستگی زوجین می تواند بر رضایت مندی زوجین تأثیر گذارد ؟
بسیاری از ما مرز بین انگیزه و هدف گذاری را به درستی تشخیص نمیدهیم. از همین روی است که هدف خود را به درستی مشخص نکردهایم ، اما فکر میکنیم مشکلمان بی انگیزگی است.هدف گذاری در زندگی اهمیت زیادی دارد. تفاوت بین افراد موفق و ناموفق در رسیدن یا نرسیدن به آنها است. آدمی موفق میشود که اهداف مناسب ، اهدافی که طبق توان خود است و سبب شاد بودن در زندگی و ایجاد انگیزه میشود، را تعیین کند. پیشنهاد میکنم اهداف خود را نوشته و برایشان برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت کنید و سپس متعهد به انجام آنها شوید تا بتوانید در زندگی کاری و شخصی مثل سایر افراد موفق شویددر نظر داشته باش که هیچ کس مانند شما نمیتواند به خودتان کمک کند پس برای موفقیت و پیشرفت خودتان تلاش کنید.