تفاوت همدلی و هم دردی:
هم دردي تلاشي است براي درك و فهم دنياي ذهني طرف مقابل.اما برای همدلی نیاز به نزدیکی بیشتری دارید. براي هم دلي بايد بتوانيم خود را جاي ديگران بگذاريم و از دريچه چشم آنها نگاه و احساس كنيم.
در همدلي شما مي توانيد سخن طرف مقابل را تكرار كنيد تا بداند كه شما منظور او را دريافته ايد.
در همدلي ما در 3 سطح قرار مي گيريم:
1- ابتدا خود را در جايگاه و ديدگاه طرف مقابل قرار مي دهيم.
2- آنگاه احساسات و هيجانات او را از ديدگاه و جايگاه او مورد بررسي قرار مي دهيم.
3-سپس اقدام به ارايه راه حل هاي ممكن براي او مي كنيم.
برای اینکه بتوانیم مهارت همدلی را در خود تقویت کنیم به نکات زیر توجه کنید:
گام اول: شنونده خوبی باشید
یکی از تکراریترین و درعینحال اثرگذارترین تمرینها گوش دادن فعال است.
زمانی که شما بهطور کامل و با هوشیاری به صحبتهای طرف مقابل خود گوش میدهید او احساس میکند که موردپذیرش قرارگرفته و در ادامه اعتمادش به شما جلب خواهد شد.
نسبت به نحوه گوش دادن افراد به صحبتهای شما کمی عمیقتر شوید و ببینید که نحوه گوش دادن آنها چه تأثیری در کیفیت ارتباط شما دارد.
گام دوم: نکته مثبت
البته با اوضاع اجتماعی الآن شاید این تعبیر کمی دور از انتظار باشد ولی تصور کنید که نیت مردم از انجام هر کاری، خیر و نیکی است. گاهی اوقات افراد با دانستن دیدگاه شما از کار اشتباه احتمالی خود خجالت میکشند و آن کار را انجام نمیدهند.
گام سوم: برچسب زدن
علامتگذاری روی احساسات، مغز منطقی را درگیر خود میکند. برچسبهای احساسی به افراد، کل رفتار او را تحت تأثیر قرار میدهد.
علامتگذاری روی احساسات همچنین باعث میشود در برخورد با افرادی که شناخت کاملی از آنها ندارید، یک رفتار یا مشخصه را به تمام ویژگیهای یک فرد تعمیم ندهید. اینیک نوع خطای شناختی است.
گام چهارم: نوسازی افکار
از کلی سازی بیشازحد خودداری کنید. اینگونه عبارات عمومی رایج عبارتاند از: «او هرگز…، او همیشه ... یا دیگران بد هستند ،چون ...»
چنین افکاری را از نو تنظیم کنید تا واقعیت فرد مقابل را آنچنانکه هست ترسیم کنید.
گام پنجم: باطری همدلی
بلی، همدلی هم باطری دارد و باید در صرف انرژی آن مدیریت لازم را انجام دهیم.
اگر شما تمام انرژی همدلی خود را در روز به همکاران اختصاص دهید، در پایان روز دیگر برای همدلی با خانواده خود توان لازم را نخواهید داشت.
بنابراین مشاغلی که به همدلی مداوم نیاز دارند، میتوانند منجر به «خستگی ترحم» یا ناتوانی حاد در همدلی ناشی از استرس و فرسودگی شغلی شوند. افرادی که رفتارهای شغلی خود را مانند «وقت گذاشتن برای گوش دادن به مشکلات و نگرانیهای همکاران» و کمک به «دیگران که دارای کار زیاد هستند» گزارش کردند، در برقراری ارتباط با خانواده خود دچار مشکل میشوند. آنها ازنظر عاطفی خسته شده و تحتفشار خواستههای مربوط به کار قرار گرفتند.
همدلی مانند تیغ دولبه است.
مطالعات متعدد درزمینه علوم رفتاری و تصمیمگیری نشان میدهد که افراد تمایل بیشتری به تقلب دارند وقتیکه این کار به شخص دیگری که موردعلاقه ما است خدمت میرساند.
در شرایط مختلف، با مزایای متفاوت از مالی تا اعتبار، مردم از این نوعدوستی ظاهری برای منطقی جلوه دادن عدم صداقت خود استفاده میکنند. این وقتی بدتر میشود که آنها با درد و رنج دیگران احساس همدردی کنند یا درد شخصی را که با او ناعادلانه رفتار میشود را احساس کنند؛ در این موارد، حتی به نفع آن شخص، دروغ، تقلب یا سرقت بیشتری نیز انجام میدهند.
دیدگاه خود را بنویسید