چگونه به خویشاوندان «نه» بگوییم
نه گفتن به اعضای خانواده میتواند ناخوشایند باشد. آنها انتظارات بیشتری نسبت به همکاران، دوستان و همسایگان، از شما دارند. پشت این انتظار سالها تمرین نهفته است.
چه کسی آنها را سمج کرده است؟ خود شما
میدانند که اگر سماجت کند شما درنهایت قبول میکنید. میدانند اگر بتوانند به خاطر رد کردنشان باعث احساس عذاب وجدان در شما شوند، تسلیم خواهید شد.
راهحل این است :
یک روش، ایجاد قوانین شخصی مربوط به کارهایی است که مایل به کمک کردن هستید و کارهایی که مایل به کمک کردن نیستید.
تاکتیک دیگر، ایجاد قانونی مربوط به زمانهایی است که کمک خواهید کرد. مثلاً این قاعده که شما در بعدازظهرهای پنجشنبه آمادۀ کمکرسانی به خویشاوندان هستید و باقی هفته متعلق به خود شما، همسر، و فرزندانتان است.
همچنین میتوانید خویشاوندان سمج و سوءاستفادهگر را وادار به گذاشتن پیغام کنید. مثلاً : زمانی که برای کمک با شما تماس میگیرند، اجازه بدهید تماسشان روی پیغامگیر صوتی برود یا وقتی پیامک میفرستند، بلافاصله پاسخ ندهید.
این تاکتیک از درخواستهای فوری جلوگیری میکند.
با گذشت زمان و ثبات رأی، آنها یاد خواهند گرفت که شما آن آدم سادهلوحی که انتظارش را داشتند، نیستید.
چگونه به همسرتان «نه» بگویید
اگر شما همیشه به همسر یا شریک زندگیتان بله بگویید، نه گفتن میتواند کمی شبیه به راه رفتن در میدان مین به نظر برسد.
نه گفتن به همسرمان نهتنها گاهی ضروری است ، بلکه ارزش و ثبات روابطمان را افزایش میدهد.
یکی از پیششرطهای رابطۀ سالم، خواه با دوستان، همکاران یا بستگان، وجود حد و مرزهای مشخص است.
مرزها به ما کمک میکنند تا عزیزانمان را بهتر درک کنیم؛ به ما کمک میکنند تا نیازهای عزیزانمان را راحتتر بشناسیم.
نخستین گام در جهت یادگیریِ نه گفتن به همسرتان، شناختن بیزاریها، نظرات و عقاید طرف دیگر است؛ سپس مرزهایی که بیانگر آنها باشد را ، ترسیم کنید.
چگونه به فرزندانتان «نه» بگویید
فرزندان تمایل دارند میزان سرسختی قوانین والدینشان را محک بزنند. تا زمانی که یاد بگیرند اینطور نیست، یک «نه» ساده درواقع برایشان یک «شاید» است. آنها همواره بر این باورند که احتمال تسلیم شدن والدینشان وجود دارد.
اگر میخواهید اقتدار مادرانه یا پدرانۀ خود را اثبات کنید و کاری کنید فرزندان تصمیمات شما را بپذیرند، باید گاهی حاضر به دلسرد کردن آنها باشید چون اهداف آنها اغلب با اهداف شما مغایرت خواهد داشت.
مسئلۀ نه گفتن به فرزندان، مسئلۀ تعیین انتظارات و ایستادگی بر موضعتان است. همین که فرزندان متوجه شوند که «نه» واقعاً یعنی «نه»، با رفتارهای سوءاستفادهگرانۀ کمتری مواجه خواهید شد.
چگونه به دوستانتان «نه» بگویید
اول: هیچکس بیشتر از خودتان برای وقت شما ارزش قائل نیست. بنابراین باید هوشیار باشید و به خودتان یادآوری کنید که بله گفتن به یک چیز ، مستلزم نه گفتن به چیزی دیگر است. دوست خوب بودن، شما را ملزم نمیکند تا اولویتهای دوستتان را پیش از خودتان قرار بدهید.
دوم: برای نه گفتن منتظر نمانید تا از دست دوستتان ذله شوید. با درخواست پشت درخواست موافقت نکنید تا از اینکه قدرتان را نمیدانند، بهقدری کامتان تلخ شود و سپس با عصبانیت و فریاد بگویید «نه!»
سوم: به خودتان یادآوری کنید که حیرت و عصبانیت دوستتان از شنیدن نه، مشکل شما نیست. تا زمانی که با مهربانی، صداقت و احترام به او جواب رد بدهید، وظیفۀ خود را انجام دادهاید.
چهارم: شروع به تعیین مرز کنید. اگر دوستی دارید که معمولاً با نه گفتن شما واکنش بدی نشان میدهد، او را کنار کشیده و در مورد این موضوع با او صحبت کنید. احساسات، محدودیتها و عقایدتان را به او بگویید. با او صادق باشید.
چگونه به رئیستان «نه» بگویید
اول: وقتی به رئیستان پاسخ میدهید، در مورد حجم کاری فعلی خود و درنتیجه عدم توانایی صحیح انجام کار جدید، رک و صریح باشید.
دوم: دربارۀ پروژۀ جدید سؤالاتی بپرسید: زمان تحویلش کی است؟ در چه موردی است؟ چه مهارتهایی لازم دارد؟ آیا نیاز به هماهنگی با سایر همکاران دارد یا نه؟
سوم: از رئیس خود بخواهید کارهایتان را مجدداً اولویتبندی کند. پیشنهاد کنید پروژۀ فعلی را که رویش کار میکنید به تعویق بیندازد تا بتوانید وقت و توجهتان را به پروژۀ جدید اختصاص دهید.
چهارم: اگر هیچیک از پروژهها و کارهای فعلیتان قابل جابجایی نیستند، بپرسید که میتوان پروژۀ جدید را به تعویق انداخت یا خیر.
شما میتوانید بدون استفادۀ مستقیم از کلمۀ «نه»، به رئیستان نه بگویید. درواقع انجام این کار یک تاکتیک هوشمندانه است زیرا «نه» نوعی بار منفی به همراه دارد. نکتۀ مهمتر این است که شما محدودیتهایتان را گفته و راهحلهای دیگری ارائه میدهید که به رئیس شما کمک میکند آنچه را میخواهد به انجام برساند.
دیدگاه خود را بنویسید