دنیای عاشقی

" ما به این نتیجه رسیدیم که عشق ما تا ابد دوام خواهد داشت، اسیر دلربایی و زیبایی هم هستیم، هیچ چیزی نمی‌تواند بر عشق ما غلبه کند، این عشق بهترین هدیه‌ای است که تا به امروز تجربه کردیم. احساسات پرشور ما در آینده به اوج خود می‌رسد. من می‌دانم بعضی از زوج‌ها این احساس را از دست می‌دهند، شاید عشق آن‌ها واقعی نیست، مطمئنم که این اتفاق هرگز برای ما نمی‌افتد. عشق ما پایدار خواهد ماند. "



متأسفانه پایدار بودن عشق ، یک داستان تخیلی است.

 فردی که عاشق می‌شود ، بعد از مدتی از آسمان پایین می‌آید و روی زمین قدم می‌زند، چشمانش را باز می‌کند و عیب‌های طرف مقابل را می‌بیند، دمدمی‌مزاج بودن و شوخ‌طبعی‌های او ، آزاردهنده می‌شود. همان عیب‌هایی که وقتی عاشقش بودیم ، نادیده می‌گرفتیم ولی الآن اهمیت فراوانی برای ما دارند.

دنیای واقعی
به دنیای واقعی زندگی زناشویی خوش آمدید. جایی که در آن جمله‌ای مثل "امشب شام چی داریم" و "چرا مایحتاج را تهیه نکردی" شنیده می‌شود. در این دنیا بچه‌ها، خویشاوندان جدید و حتی قبض آب و برق باید مورد توجه قرار گیرند. 

دنیایی که در آن بگومگوهای زندگی روزمره، آرامش عشق را به هم می‌زنند، دو نفری که عاشق هم بودند دشمن می‌شوند و محل زندگی‌شان به میدان نبردی تبدیل می‌شود.


یعنی چی؟! چه بر سر عشق آمده؟
باید واقعیت را بپذیریم، اولش هم عشق نبود فقط توهمی بود که منجر به ازدواج شد.

تعجبی نیست که اکثر مردم از ازدواجشان ناراحت هستند و همسری که زمانی عاشقش بودند را لعنت می‌کنند.
افرادی که غرق در عشق و عاشقی هستند نسبت به انجام سایر فعالیت‌ها چه در خانه و چه در محل کارشان بی‌انگیزه می‌شوند. 

باید بدانید در زمان عاشقی ، ما واقع‌بین نیستیم و واقعیت ذات انسان‌ را به‌درستی درک نمی‌کنیم. 

همه‌ی ما انسان‌های خودخواهی هستیم، هیچ یک از ما انسان‌های نوع‌دوستی نیستیم فقط حال و هوای عاشقی حس نوع‌دوستی در ما ایجاد می‌کند و خودخواهی‌های ما را به‌ظاهر پنهان می‌کند.
وقتی حال و هوای عاشقی کمرنگ شد و به پایان رسید وارد دنیای واقعی می‌شویم و در آنجا مهم برآوردن نیازهای خودمان است. بعضی‌ها فکر می‌کنند بعد از دوره‌ی عشق و عاشقی فقط دو راه وجود دارد:

 یا باید به زندگی فلاکت‌بار خود ادامه دهند و یا آن را تمام کنند و جدا شوند

نسل جدید اکثر اوقات ، به دنبال راه دوم هستند ولی نسل قدیم به دنبال راه‌حلی می‌گردند تا آن را نگهدارند. آمارها نشان می‌دهد نرخ طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است در ازدواج سوم بیشتر از ازدواج دوم است.

 این طرز تفکر که افراد در ازدواج دوم موفق‌تر عمل می‌کنند و عاقلانه‌تر تصمیم می‌گیرند کاملاً اشتباه است.
از حال و هوای عاشقی به عشق واقعی
باید نگاهمان را به حال و هوای عاشقی تغییر دهیم و فقط آن را یک احساس قوی موقتی بدانیم و با همسر خود به دنبال عشق واقعی باشیم . به‌طور طبیعی عشق واقعی وسواس ذهنی به همراه ندارد، عشقی است که عقل و احساس را با هم متحد می‌کند

عاشق شدن نیاز مهمی محسوب نمی‌شود، اساسی‌ترین نیاز موردتوجه صادقانه قرار گرفتن است.

همه‌ی ما به عشقی نیاز داریم که بر پایه‌ی منطق و انتخاب است نه بر پایه‌ی غریزه.
عشق واقعی ، کاملاً انتخابی است.
صادقانه بگویم ما در زمان عاشقی به‌شدت تحت تأثیر نیروی غریزی هستیم که فراتر از الگوهای رفتاری ماست.
وقتی مطمئن باشیم همسرمان ما را پذیرفته و با تمام وجود دوستمان دارد احساس امنیت می‌کنیم، در مرحله‌ی عاشقی نیز ‌چنین حسی داریم تنها اشتباه ما این است فکر می‌کنیم این احساسات پایدار خواهند ماند.
واقعیت این است این احساسات پایدار نیستند، 

ولی خبر خوبی برای زوج‌های جوانی که عشق احساسی‌شان را از دست دادند ، همان‌طور که گفتم عشق ارادی است، پس شما ظرفیت عشق ورزیدن بعد از پایان دوره‌ی عشق و عاشقی و بازگشت به دنیای واقعی‌تان را دارید.


حالا چگونه نیازهای احساسی و عاطفی یکدیگر را برطرف کنیم تا بتوانیم عشق واقعی را احساس کنیم؟ 

در مقاله بعدی ، به روشهای عبور از پل واقعیت و برگزیدن عشق واقعی خواهیم پرداخت.